حرف من...

حرف تا وقتی گفته بشه حرفه ... وگرنه عقده ای بیش نیست!

حرف من...

حرف تا وقتی گفته بشه حرفه ... وگرنه عقده ای بیش نیست!

انشای ایمان

پنجشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۴۹ ب.ظ

خدا من را خیلی دوست دارد... هروقت که در خانه ی او را میزنم...با روی باز من را به داخل راهنمایی میکند. 

او با من حرف میزند، با من چای میخورد، با من بازی میکند... او عاشق من است همانطور که من عاشق او هستم... 

خدا من را میبیند،هروقت که مشکلی دارم به کمکم میشتابد... دوست دارم این دفعه که به خانه ی او میروم از او بخواهم مو های دوستم را به او برگرداند... آخر او چندوقت پیش موهایش ریخت...مادرم میگوید، خدا موهایش را گرفته... اگر اینگونه باشد، مطمئنم که آن ها را پس خواهد داد... 


آری دنیای کودکان اینگونه است... این است ایمان به خدا... این انشای ایمان است... 

زیباست...زیباست

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۱۶
محمد

نظرات  (۱)

۱۶ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۵۳ حلما حسینی
ای جانم ... :)
پاسخ:
:-)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">